شاعریم
شاعریم و از پی الهام ها
می رویم و گوشه ای كز می كنیم
ما برای گفتن یك شعر طنز
هی عبور از خط قرمز می كنیم
مثل آن خواننده غیر مجاز
كی تقاضای مجوز می كنیم
لاجرم چون اكثر ایرانیان
همدگر را خوب سنتز می كنیم
ابتدا داروی مسهل می خوریم
بعد از آن خواهش ز قابض می كنیم
بهر اسكن بر سر كوه دنا
تبلیغ لاستیك بارز می كنیم
ما به ظاهر مؤمنیم و كار زشت
پشت پرده- مثل واعظ- می كنیم
اتفاقی، زیر چشمی یك نظر
بر جینیفر خان! لوپز می كنیم
در سیاست دكترین داریم ما
پولها ما صرف این تز می كنیم
چای می نوشیم با شیخ عرب
دعوی هَل مِن مبارز می كنیم
گر خلیج فارس را نامد عرب
نفت در حلق معارض می كنیم!
پاچه خواری می كنیم از كاسترو
چند ماچ از هوگو چاوز می كنیم
با پوتین عهد اخوت بسته ایم
باج دادن هست جایز، می كنیم
مشكلات مملكت خالی سرِ
این قلم بر دست مغرض می كنیم
هر كسی گوید به زشتی هجو ما
در نشیمنگاهش پونز می كنیم!
بعد از انشای چنین شعری قبیح
معذرتخواهی ز حافظ می كنیم




