سخنان هلن كلر
سخنان هلن كلر
زندگي بدون دل و جرأت، زندگي نيست.
به هر كاري كه اراده كنيم تواناييم، اگر آن گونه كه سزاوار است پيگير باشيم.
اگر آفتاب را به نظاره بنشيني، سايه را نتواني ديد.
چهره ي خود را به سوي خورشيد بگردان، آن گاه تمام سايه ها پشت سر تو خواهند افتاد.
خوشبختي، لذت مشتركي است كه حاصل ياري بدون چشم داشت به ديگران است.
با مرگ هر دوست ... جزيي از وجود من نيز دفن مي شود ... اما سهم آنان در خوشي ها و لذتهايم، مرا وا مي دارد تا در اين دنياي فاني باقي بمانم.
تا زماني كه توده مردم براي بهبود حال يكديگر احساس مسئوليت نكنند، عدالت اجتماعي تحقق نمي يابد.
زندگي، پياپي شدن درس هايي است كه مي بايست زنده بود تا درك شان كرد.
هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته مي شود، دري ديگر باز مي گردد، اما اغلب چنان به درِ بسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم.
چنانچه به خورشيد بنگري، سايه اي نخواهي يافت.
بيچاره ترين انسان در دنيا، فرد بينايي است كه فاقد يك چشم انداز آرماني است.
در ايام كريسمس تنها كسي كه نابيناست، شخصي است كه قلبش كريسمسي نيست.
زندگي، تاريخ شمار روابط دوستانه است. دوستان، هر روز دنيا را از نو مي سازند. بدون عشقِ دوستان، قلبها قدرت تپيدن براي زندگي را ندارند.
زماني كه دري از شادي بسته مي شود، در ديگري گشوده مي گردد؛ اما اغلب آن قدر به آن در بسته توجه داريم كه دري را كه برايمان گشوده است نمي بينيم.
من در آرزوي انجام خدمتي بزرگ و پرشكوه زندگي مي كنم، اما سخت ترين وظيفه من انجام خدمات كوچكي است كه به گونه اي بزرگ و شكوهمند پديدار شوند.
قشنگ ترين چيزهاي دنيا نه قابل ديدن و نه حتي قابل لمس كردن هستند؛ بلكه بايد آنها را با قلب خود حس كنيد.
من مي توانم ادعا كنم كه در هنر تحمل بار سرنوشت، خواه شادي و خواه محنت، آنقدر مسلط شده ام كه سختي ها و رنجها در نهاد من وجد و نشاطي ايجاد مي كند كه به سعادت نزديك است.
ما بيشتر زمانها به درهايي كه شادي را بر ما بسته است، نگاه مي كنيم، اما هيچ گاه كسي را كه برايمان درهاي شادي را بگشايد نمي بينيم.
زندگاني را بيش از حد تصورم زيبا يافتم.
تا ايمان به هدف، اميد و سخت كوشي نباشد كاري از پيش نمي رود.
گرامي ترين ها و زيباترين ها در جهان نه ديده مي شوند و نه حتي لمس مي گردند؛ آنها را تنها بايد در دل حس كرد.
خوشبختي شكل ظاهري ايمان است. تا زماني كه ايمان و اميد و سخت كوشي نباشد، هيچ كاري را نمي توان انجام داد.
هميشه به نور خورشيد بنگريد، در اين صورت، تاريكي ها و سايه ها را نخواهيد ديد.
كاميابي و شادماني تو در درونت قرار دارد، اراده كن كه شاد بماني، آن زمان، تو و شادمانيات، ميزبان نامريي دشواريها خواهيد بود.
من فقط يكي هستم، ولي هنوز هم يكي هستم. هر كاري نميتوانم بكنم، ولي هنوز ميتوانم كاري بكنم. از انجام آنچه ميتوانم، سر باز نخواهم زد.
زندگي، توانايي رويارويي با پيشامدها است و چيزي بيش از اين نمي باشد.
ما به تنهايي كاري از پيش نميبريم، با يكديگر ميتوانيم كارهاي بسياري بكنيم.




