سخنان كارل هنريش ماركس
سخنان كارل هنريش ماركس
همه چيز پول است و انسان پيش از آنكه به سياست، علم، هنر، دين و ... بپردازد؛ بايد بخورد ...
آزادي از جمله تجملاتي است كه هركسي توان كسب آن را ندارد.
هيچ كس مخالف آزادي نيست؛ نهايت امر، مخالف آزادي ديگران است.
اگر انسان در جسم خود فاني است، در عمل تاريخي خود باقي است.
انسانها با اشتراك در توليد اجتماعي وارد روابط معيني مي شوند كه گريزناپذير و مستقل از اراده هايشان است.
اين آگاهي انسانها نيست كه هستي آنها را تعيين مي كند بلكه اين هستي اجتماعي آنهاست كه آگاهي شان را تعيين مي كند.
انسان، تنها از راه آگاهي مي تواند به شأن سزاوارش دست يابد.
شيوه توليد زندگي مادي، ويژگي عام فراگردهاي اجتماعي، سياسي و رواني را تعيين مي كند. اين آگاهي انسانها نيست كه هستي شان را مشخص مي سازد، بلكه برعكس، اين هستي اجتماعي آنها است كه آگاهي شان را تعيين مي كند.
تاريخ تمام جوامع موجود، تاريخ مبارزات طبقاتي بوده است كه آزاده و برده، پاترسين و پليبن، ارباب و سرف، استاد كارگاه و پيشه ور و روزمزد، در يك كلام، ستمگر و ستمديده با يكديگر ستيزي هميشگي داشته و به پيكاري بي وقفه، گاه نهان و گاه آشكار دست يازيده اند؛ پيكاري كه هر بار منجر به نوسازي انقلابي كل جامعه يا نابودي همزمان طبقات در حال پيكار شده است.
راديكال بودن به معني فهم ريشه اي امور است، اما براي انسان، ريشه خود انسان است.
تنها با كمك حس آزادي است كه جامعه مي تواند بار ديگر به اجتماع انسانهايي تبديل شود كه برترين نياز خود، يعني تشكيل يك دولت دموكراتيك را متحقق سازند.
يونانيان، كودكي تاريخي بشريت اند؛ انسان نمي تواند بار ديگر به كودكي بازگردد، [ بلكه ] مي تواند از سادگي كودك لذت ببرد و حقيقت آن را در سطحي برتر بازتوليد كند.
اومانيسم، ضرورت انقلاب و روياي انسان رها شده از قيد نابرابري و استثمار را تضمين مي كند.




