شعر طنز(دیش ماهواره)
شعر طنز(دیش ماهواره)
اي دیش تو بر بام و تو از دیش به تشویش
تشویشها کن که مصونی تو ز تفتیش
پنهان چه کنی دیش دو متري به سر بام
یک سوي بنه پوشش و از دیش میندش
از تاري تصویر مباش این همه دلگیر
از بابت برفک منما این همه تشویش
مرغوب نبودست مگر نوع ال.ام.بی
کاین سان به تو تصویر دهد محو و قاراشمیش
شب تا به سحر بر سر بامی پی تنظیم
از بام فرود آي و خجالت بکش از خویش
دي بر سر هر بام یکی دیش عیان بود
امروز چو نیکو نگري بیشتر از پیش
گر چشم خرد باز کنی موقع دیدن
بر بام کسان دیش ببینی زیکی بیش
این سوي عرب ست بود آن سوي سی .ان.ان
این جانب ري می نگرد، آن سوي تجریش
این زیر بلیتش بود از کیش الی قشم
آن تحت تیولشبود از قشم الی کیش
شرقی طلبی دست بر این فیش فشاري
غربی خواهی شست نهی بر سر آن فیش
فریاد از این دیش که چون گاو زراعت
در مزرع افکار من و تو بزند خیش
این دیش چو مار است که هر سو بکشد سر
یا عقرب جراره که هر جا بزند نیش
لوف است اگر دیش شود میش یقیناً
جز بره ي ادبار نمی زاید از این میش
بس نکته که در دیش نهان است ولیکن
چون قافیه تنگ است نگردم پی باقیش
نظر بده تا دل من شاد کنی نظر ندادی الهی باد کنی




