سخنان جرج برنارد شاو-سری دوم
سخنان جرج برنارد شاو
تنها دانشي باقي مي ماند و فراموش نمي شود كه همراه با عمل باشد.
((جرج برنارد شاو))
==============
مردي كه در نبرد زندگي مي خندد، سزاوار ستايش است.
((جرج برنارد شاو))
==============
او هيچ چيز نمي داند، اما تصور مي كند و تظاهر مي كند كه همه چيز را مي داند، اين تعريف كوتاه و يك نماينده ي مجلس است.
((جرج برنارد شاو))
==============
براي اينكه بفهميم كسي خوب است يا بد بهترين راه آن است كه او را سزار رم كنيم.
((جرج برنارد شاو))
================
قوانين طبيعت با رسوم قبيله ي شما تفاوت دارد.
((جرج برنارد شاو))
================
وقتي آدم بفهمد كه به هرچيزي(هر چقدر چندش آور) مي تواند عادت كند به اين ضرورت پي مي برد كه بايد همه ي چيزهاي عادي زندگي اش را وارسي كند.
((جرج برنارد شاو))
===============
مرگ براي ما دروازه ي دوزخ است، اما دروازه ي خروجي نه دروازه ي ورود به آن.
((جرج برنارد شاو))
==============
در هرچيز بامزه اي، حقيقتي وجود دارد.
((جرج برنارد شاو))
==============
خوش بين ها و بدبين ها هر دو به بشر خدمت كرده اند؛ اولي با آفريدن هواپيما و دومي با آفريدن چتر نجات!
((جرج برنارد شاو))
==============
پول گرسنگي را درمان مي كند، ولي درمان اندوه و درد نيست.
((جرج برنارد شاو))
==============
وقتي انسان ببري را بكشد، نامش را تمرين مردانگي مي گذارند. ولي وقتي ببري انسان را بدرد، نام اين كار را توحش و آدمخواري مي نهند؛ تفاوت جنايت و عدالت هم در قاموس بشر از اين بيشتر نيست.
((جرج برنارد شاو))
===============
وقتي جوان بودم متوجه شدم از هر ده عملي كه انجام مي دهم، نُه تاي آن اشكال دارد. من نمي خواستم آدم بدنامي باشم، بنابراين ده مرتبه بيشتر كار مي كردم.
((جرج برنارد شاو))
===============
تنها زماني بايد از فكر كردن به آينده غافل شد كه در حقيقت، آينده اي وجود نداشته باشد.
((جرج برنارد شاو))
===============
آن كه مي تواند، انجام مي دهد و آن كه نمي تواند، انتقاد مي كند.
((جرج برنارد شاو))
===============
بزرگترين نعمت خدا هستي و حيات است.
((جرج برنارد شاو))
===============
دانش زماني خطرناك است كه فكر كند به هدف خود رسيده است.
((جرج برنارد شاو))
================
دانش در دو صورت خطرناك مي شود : اول اينكه در دست آدم ناداني قرار گيرد و دوم اينكه فكر كند به هدف خود رسيده است.
((جرج برنارد شاو))
===============
يك محصل بايد كتابهاي خوب بخواند، اما يك نويسنده بايد كتابهاي بيهوده را هم مطالعه كند. من مزخرف ترين كتابها را مي خوانم و با اينكه جواهر قيمتي اغلب در خزانه هاست، گاهي در ويرانه ها گنجهايي پيدا مي شود كه آدم را بسيار دگرگون مي كند. آدم بايد از هر سوراخ و سنبه اي خبر داشته باشد.
((جرج برنارد شاو))
================
آرزو دارم كه تا آخرين لحظه، وجودم ثمره بخش باشد و هنگامي بميرم كه هيچ كاري از من برنيايد.
((جرج برنارد شاو))
================
اگر راهش را بداني هر سخني مي توان گفت، وگرنه هيچ؛ ظرافت در دانستن آن راه است.
((جرج برنارد شاو))
================
روح من به دنيا كمك خواهد كرد كه به خودش كمك كند.
((جرج برنارد شاو))
================
هيچ گاه در انديشه ي مرگ نباشيد، بي گمان، مرگ در انديشه ي شماست.
((جرج برنارد شاو))
==================
از شگفتي هاي زندگي اين است كه مرگ، درست زماني ما را درمييابد، كه آماده شدهايم تا از يك زندگي شيرين برخوردار شويم.
((جرج برنارد شاو))
==================
مزهي زندگي به سبب مرگ از دست نميرود، همان گونه كه خنده ما از جدي بودن زندگي نميكاهد.
((جرج برنارد شاو))
==================
بدون هنر، ظريف نبودن واقعيت، دنيا را مكاني تحملناپذير ميسازد.
((جرج برنارد شاو))
===================
من به آوازه اي بين المللي دست يافتم، چون يك يا دو بار در هفته مي انديشم.
((جرج برنارد شاو))
====================
هرچه بيشتر كار مي كنم، بيشتر زندگي مي كنم.
((جرج برنارد شاو))
====================
زندگي، پُر از ماجراهاي دلنشين و هيجان انگيز است؛ هرگز شانس خود را براي يافتن آنها از دست ندهيد.
((جرج برنارد شاو))
===============
تهيدستي، ريشه ي تمام پليدي ها است.
((جرج برنارد شاو))
===============
يك عمر اشتباه كردن، نه تنها افتخارآميز است، كه بسيار سودمندتر از يك عمر نشستن بيهوده است.
((جرج برنارد شاو))
================
گذراندن زندگي در جهت هدفي كه آن را بزرگ و شكوهمند ميدانيد، منجر به شادي و سرور راستين ميشود.
((جرج برنارد شاو))




